زمان تقریبی مطالعه: 19 دقیقه
 

صفات ناپسند صحابه





بسیاری از صحابه دارای صفات کمال و عالی بوده‌اند؛ اما برخی از ایشان هرگز به صفات مطلوب متخلق نبودند. با این حال آیا معقول است که بین این افراد هیچ تفاوتی وجود نداشته باشد و تمامی ایشان عادل باشند به این معنی که کسی حق ندارد به بررسی شخصیت ایشان بپردازد سپس حکم به عدالت و یا فسق ایشان کند.


۱ - صفات شخصی برخی صحابه



در این مقاله به بررسی صفات شخصی برخی صحابه می‌پردازیم تا از وجود برخی صفات به عدم تساوی صحابه پی ببریم:

۱.۱ - جهل


یکی از مشکلاتی که برخی صحابه به آن مبتلی بودند، در ماندگی ایشان حتی در برابر سوالات ساده مردم بود، با این حال چگونه می‌توان بین ایشان و دیگران فرقی قائل نشد! ابوبکر و عمر و عثمان از جمله کسانی بودند که در بسیاری از مسائل و مجهولات به امیرالمومنین(علیه‌السّلام) و دیگران متوسل می‌شدند.

۱.۲ - بی کفایتی


ابوبکر به عنوان حاکم اسلامی به اعمال خلافی که خالد بن ولید انجام داده بد سرپوش گذاشت و بلکه با چشم پوشی از خطاهای آن صحابی به تقدیر از او می‌پرداخت!! همچنین عمر بارها عنوان کرده بود که بیعت با ابوبکر بی‌خردی بود. و بارها ابوبکر بالای منبر اعتراف می‌کرد که تا علی در میان مردم هست او بهترین نخواهد بود و درخواست اقاله بیعت داشت، همچنین می‌گفت من شیطانی دارم که هنگام غضب بر من عارض می‌شود. فرار و شکست او در جنگ‌ها بخصوص جنگ خیبر، عزل شدن از قرائت سوره توبه در مکه، عزل شدن از سرپرستی صدقات، تخلف از لشگر اسامه، عقب رانده شدن او از امامت در مسجد توسط پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، مخالفت با نقل حدیث و منع کتابت آن، مخالفت با آیات و سنت نبوی از جمله اموری است که بر بی‌کفایتی و نفاق ابوبکر دلالت دارد.

۱.۳ - غصب اموال فاطمه زهراء


ابوبکر بعد از رحلت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با ادعای روایتی از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به غصب اموال حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیهم) پرداخت که با جواب آن حضرت از قرآن روبرور شد و ابوبکر نیز پاسخی نداشت جز اینکه بگوید مسلمانان من را بر این امر برگزیدند!!.

۱.۴ - ترس و فرار در جنگ


عمر به عنوان یکی از صحابه باسابقه به حساب می‌آید. اما حضور موثر و کارگشائی در جنگ‌ها ندارد. او در بسیاری از جنگ‌ها مانند یک سرباز معمولی بوده و در مواقع خطر بهترین راه را همچون ابوبکر و عثمان و... فرار می‌دانسته
[۱۲] عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج۶، ص۱۸۶، بیروت، دارالهادی- دارالسیرة، چهارم، ۱۴۱۵هـ ق.
و در این باره خودشان نیز اعترافاتی دارند. از جمله اینکه گفت شده در جنگ احد همه فرار کردند جز علی بن ابی طالب(علیه‌السّلام) و زبیر و طلحة و ابودجانة و الحارث بن الصمة و الحباب بن المنذر و عاصم بن ثابت و سهل بن حنیف. البته از این افراد نیز همه فرار کردند و کسی جز علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دفاع نکرد.
[۱۵] عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج۶، ص۱۷۵.


۱.۵ - درخواست قتل و نقشه ترور


اصحاب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که غاصبانه بر اریکه خلافت تکیه کردند بارها برای جنگ و قتل و اسارت ایشان برنامه ریزی داشتند که با شجاعت آن حضرت این نقشه‌ها ناکام می‌ماند. همانطور که پیش از این قصد کشتن پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را داشتند. عمر که به عنوان یکی از صحابه باسابقه به حساب می‌آید، زود درخواست کشتن صحابه گرفتار و یا خارج از میدان جنگ را خواستار می‌شد که این درخواست در زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با مخالفت آن حضرت روبرو می‌شد و بعد از زمان ان حضرت هرگز عملی نشد. به چند نمونه از این موارد اشاره می‌کنیم:
۱. درخواست قتل عبدالله بن ذوالخویصره بعد از جسارت عبدالله به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم). در برخی از روایات اهل سنت آمده که عمر گفت: یا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اجازه بده من این منافق را بکشم.
[۲۰] دمشقی، ابن کثیر، البدایه والنهایه، ج۷، ص۲۹۶، بیروت، دارالفکر.

۲. درخواست قتل عباس عموی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بعد از اسارت در جنگ بدر.
۳. درخواست قتل حاطب بن ابی بلتعه بعد از لو رفتن نقش پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به مشرکین.
۴. درخواست قتل نعمان به دلیل شرابخواری.
۵. درخواست قتل عبدالله بن ابی از منافقین مشهور.
[۲۴] واحدی نیشابوری، علی بن احمد، ص۴۵۲، بیروت، دارالکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۱هـ ق.

۶. درخواست قتل ابوسفیان.
۷. تهدید قتل امیرالمومنین علی(علیه‌السّلام) در روز حمله وحشیانه به خانه وحی.
[۲۶] طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۸۳.

۸. دستور قتل اصحاب شوری برای انتخاب خلیفه در صورتی که کسی را انتخاب نکنند.
[۲۷] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۶۰، بیروت، دارصار.


۱.۶ - تهدید


شیوه بیان و عملکرد عمر در برابر مخالفینش بخصوص اهل بیت (علیه‌السّلام) همیشه با تهدید بوده. او برای پیشبرد اهداف خود این کار را سرلوحه عمل خود قرار می‌داد ولی بسیاری از این تهدیدات و لفاظیهای او هرگز عملی نشد. به چند تهدید عمر که هرگز عملی نشد. بعد از رحلت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، عمر با انکار رحلت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مردم را تهدید به مرگ می‌کرد تا بتواند فرصتی برای سقیفه نشینان در جهت غصب خلافت فراهم کند. (والله لا اسمع احدا یقول مات رسول الله الا قتلته ان رسول الله لم یمت و انما غاب عنا کما غاب موسی عن قومه اربعین لیلة و الله لیرجعن رسول الله الی قومه کما رجع موسی الی قومه و لیقطعن ایدی رجال و ارجلهم.) همچنین او با تهدید و ارعاب می‌خواست از امیرالمومنین علی (علیه‌السّلام) برای ابوبکر بیعت بگیرد. سعد بن عباده و حباب بن منذر به دلیل بیعت نکردن با ابوبکر محکوم به قتل شدند.
[۳۱] شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الجمل، ص۱۱۵، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳هـق.
در ادامه همین سیاست به همراه چهارصدتن از یارانش که همگی از صحابه بودند به تهدید مخالفان ابوبکر پرداخت و آنان را تهدید به قتل کرد.
[۳۵] طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۱، ص۷۹.

از جمله اموری که شخصیت عمر را آشکار می‌کند تهدید عمر به آتش زدن خانه فاطمه زهراء (سلام‌الله‌علیهم) است که با علم به وجود اهل بیت (علیه‌السّلام) در آن خانه بود و بد تر از این تهدید عملی شدن آن است که مورد اعتراف خود عمر و اهل سنت است.
[۳۶] میلانی، سید علی، ازدواج‌ام کلثوم با عمر، ص۹۵.
در داستان خواستگاری او از‌ ام کلثوم با تمام اختلافاتی که در این قضیه وجود دارد به تهدید عمر در این باره اشاره شده است. این موارد تنها گوشه‌ای از تهدیداتی است که در تمام زندگی عمر وجود داشته است.

۱.۷ - خشونت


یکی دیگر از خصوصیات عمر خشونت زبانزد او بوده است. در این زمینه افرادی که به نحوی از عمر تازیانه و یا کتک خورده و یا زندانی شدند را نام می‌بریم که در کتب اهل سنت نیز نقل شده است؛ مانند:
۱. خواهرش فاطمه به دلیل اسلام آوردن.
۲. شوهر خواهرش به دلیل اسلام آوردن.
۳. کنیز ابومومل و‌ام عبدالله دختر حنتمه، به دلیل اسلام آوردن.
۴. کسی که به زیارت بیت المقدس رفته بود.
۵. کسی که تمام عمر روزه گرفته بود.
۶. کسی که در زمان کم آبی دو روز برای خانواده خود گوشت می‌خرید.
۷. ابن مسعود
۸. ابو الدرداء
۹. ابو مسعود انصاری
۱۰. کسانیکه کنیه ابوعیسی داشتند، از جمله عبیدالله فرزندعمر.
۱۱. ابوهریره
۱۲. همسر خودش
۱۳. رئیس قبیله ربیعه
۱۴. ‌ام فروه خواهر ابوبکر
۱۵. سعد بن عباده
۱۶. بریدة بن الحصیب الاسلمی به دلیل اعتراض برآتش زدن خانه فاطمه (سلام‌الله‌علیهم) کتک خورد.
این افراد تعدادی از کسانی بودند که توسط عمر شکنجه شدند. اگر به کتب تاریخ و... مراجعه شود تعداد بیشتری را می‌توان یافت که گرفتار خشونت عمر شدند. تا حدی که به صورت ضرب المثل می‌گفتند: تازیانه‌های عمر از شمشیر حجاج برنده‌تر است. چرا که او اولین کسی است که در اسلام تازیانه بدست گرفت و با آن امور مردم را مدیریت می‌کرد تا جائی که گفته شده صف نماز جماعت را با تازیانه یکسان می‌کرد. همچنین خشونت او در زندگی شخصی و ازدواج او با عاتکه بن زید هویداست.

۱.۸ - معامله خشونت بار عمر


انس بن مالک می‌گوید: مردی اعرابی شتران خود را برای فروش آورد. عمر برای معامله نزد او رفت و با لگد به تمام شتران زد. او می‌خواست شتران را برانگیزد تا رام بودن آنها را امتحان کند. اعرابی گفت: ‌ای بی پدر شتران من را رها کن. اما عمر به کار خود ادامه می‌داد. اعرابی گفت: گمان دارم که بد مردی باشی!. عمر پس از امتحان شتران آنها را خرید و اعرابی خواست تا جل و پلاس‌های شتران را باز کند اما عمر گفت من وقتی آنها را خریدم با جل و پلاس بودند و اعرابی گفت: گواهی می‌دهم که تو مرد بدی هستی و نزاع خود را نزد امیرالمومنین علی (علیه‌السّلام) مطرح کردند.
امیرالمومنین (علیه‌السّلام) فرمود : اگر جل و پلاسها در معامله شرط شده باشد آن برای توست. آنگاه اعرابی آنها را باز کرد و شتران را به عمر داد.
[۴۸] متقی الهندی، علی بن حسام الدین، کنزالعمال، ج۴، ص۲۳۶، بیروت، موسسة الرسالة، ۱۹۸۹م.


۱.۹ - شرب خمر


خوردن شراب یکی دیگر از صفات ناپسندی است که بسیاری از صحابه به آن دچار بودند. گفته شده که در زمان عمر خوردن شراب شایع شد تا جائی که عمر به کارگزانش دستور داد که آب انگورها را بجوشانند تا سرکه شود. عمر خانه رویشد ثقفی که مرکزی برای شراب فروشی بود را آتش زد. ربیعة بن امیة بن خلف از دیگر اصحاب شرابخواری بود که از دست عمر به روم فرار کرد و مسیحی شد. ضرار بن الازور از دیگر کارگزاران ابوبکر و عمر بود که شرابخواری و فحشاء و جنایت دار کارنامه او وجود دارد. ابوشمحه عبدالرحمن فرزند عمر نیز از جمله کسانی است که به دلیل شرابخواری توسط پدرش حد می‌خورد. ولید بن عقبه از دیگر صحابه بود که اهل کوفه به دلیل شرابخواری او به عثمان شکایت کردند. علقمة بن الاعور السلمی، علقمة بن علاثه، قدامة بن مظعون از اصحاب بدر، منظور بن زبان، نعمان بن نضیلة الانصاری، نجاشی، ابوالازور، ابوجندل، ضرار بن خطاب، ابوزبیدالطائی، ابومحجن الثقفی، ابومفرز التمیمی، وحشی، نیز از جمله اصحاب شرابخوار بودند.
[۵۸] عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۱۷۵.
بالاخره روایتی از رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل شده که فرمودند: به زودی از امت من کسانی اسم خمر را تغییر می‌دهند و حاکمان ایشان آنان را برخوردن آن کمک می‌کنند. لازم به ذکر است که شرابخواری ابوبکر و عمر نیز در کتب اهل سنت ذکر شده است.

۱.۱۰ - نفاق و کودتا


نفاق بسیاری از صحابه به حدی بود که آیات بسیاری در مورد این افراد نازل می‌شد. اما مهمترین مساله منافقین در زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تضعیف ایشان و مخالفت با امیرالمومنین علی (علیه‌السّلام) بوده است. توطئه این افراد برای کودتا بر علیه حکومت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مدینه و با ساختن مسجد ضرار قوت گرفت در حالی که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به جنگ تبوک عازم می‌شدند و برای دفع توطئه این افراد امیرالمومنین علی (علیه‌السّلام) را در مدینه جایگزین خود فرمود و ایشان از سوئی و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از سوی دیگر به دفع این توطئه پرداختند. این مطالب نشاندهنده وجود توطئه در عصر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است که بعد از رحلت آن حضرت با غصب خلافت به این توطئه تحقق بخشیدند.

۱.۱۱ - تشریع


حق قانونگذاری برخلاف احکام الهی و سنت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شیوه مستمری بود که ابوبکر و عمر برای خود به رسمیت می‌شناختند.
۱. دستور به حرمت حج تمتع.
۲. دستور به حرمت ازدواج موقت. (متعتان کانتا علی عهد رسول الله صفانا امنع عنهما و اعاقب علیهما)
۳. دستور به جعل الصلاة خیر من النوم (التثویب). (ان المؤذن جاء الی عمر یؤذنه لصلاة الصبح فوجده نائما فقال الصلاة خیر من النوم فامره عمر ان یجعلها فی نداء الصبح)
۴. دستور به حذف حی علی خیر العمل. (ثلاث کن علی عهد رسول الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و انا انهی عنهن و احرمهن و اعاقب علیهن متعة النساء و متعة الحج و حی علی خیر العمل)
۵. جعل نماز تراویح در شب‌های ماه رمضان. (ثم خرج لیلة و هم یصلون بصلاته فقال نعم البدعة هذه.)
۶. امضای سه طلاق در یک مجلس. (فلما کان فی عهد عمر تتابع الناس فی الطلاق فاجازه علیهم.)
۷. مقدار جزیه را از حدی که رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) معین نموده بود بیشتر کرد. (انه زاد الجزیة عما قررها رسول الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و هو حرام علی مذهب فقهائهم الاربعة الا احمد فی روایة.)
۸. جعل خراج مالیات بر زمین‌هایی غنیمتی که در جنگ با ایران بدست آمده بود.
۹. جلوگیری از اعطاء خمس به بنی هاشم و اهل بیت (علیه‌السّلام) برای تضعیف ایشان.
۱۰. تبعید نصر بن حجاج بدون هیچ گناهی. (فقال عمر لا و الله لا تساکننی بارض انا بها.)
۱۱. تغییر دادن مقام ابراهیم از مکان خود.
۱۲. گرفتن صدقه از برخی نصاری عرب بجای جزیه.
۱۳. دستور منع ازدواج موالی (آزادشدگان و ایرانیان) با دختران عرب.
۱۴. جایز دانستن مسح برکفش و جوراب.
۱۵. جعل چهار تکبیر بر میت.
۱۶. منع ارث بردن اعجمی از عرب.
۱۷. جعل عول و تعصیب در ارث.
۱۸. تقسیم تبیعض وار بیت المال و اعطاء آن به افراد نالایق.
۱۹. تعیین شوری برای انتخاب خلیفه.
۲۰. حکومت دادن به بنی امیه در شام.

۲ - پانویس


 
۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۳۱، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۶۵ ه ش.    
۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۷، ص۲۱۶.    
۳. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۷، ص۲۰۲، قم، انتشارات کتابخانه آیت‌الله مرعشی، ۱۴۰۴ ه ق.    
۴. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱، ص۱۷۹.    
۵. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۷، ص۲۰۲.    
۶. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۷، ص۱۵۵.    
۷. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۷، ص۱۶۴.    
۸. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۷، ص۱۶۹.    
۹. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۷، ص۱۷۵.    
۱۰. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۷، ص۱۹۵.    
۱۱. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۱، ص۱۰۵، مشهد مقدس، نشرمرتضی، ۱۳۰۴ ه ق.    
۱۲. عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج۶، ص۱۸۶، بیروت، دارالهادی- دارالسیرة، چهارم، ۱۴۱۵هـ ق.
۱۳. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۱، ص۹۶.    
۱۴. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۵، ص۲۰.    
۱۵. عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج۶، ص۱۷۵.
۱۶. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۲۹، ص۵۲، بیروت، موسسة الوفا، ۱۴۰۴ ه ق.    
۱۷. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۲۸، ص۹۷ ۱۰۰.    
۱۸. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۲، ص۱۸۲.    
۱۹. جزری، ابن اثیر، اسدالغابه، ج۲، ص۲۰، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ه ق.    
۲۰. دمشقی، ابن کثیر، البدایه والنهایه، ج۷، ص۲۹۶، بیروت، دارالفکر.
۲۱. حلبی، ابوالفرج، السیرة الحلبیة، ج۲، ص۲۳۱، بیروت، دارالکتب العلمیه، دوم، ۱۴۲۷هق.    
۲۲. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۴، بیروت، دار الکتب العلمیه، اول، ۱۴۱۵.    
۲۳. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۶۶.    
۲۴. واحدی نیشابوری، علی بن احمد، ص۴۵۲، بیروت، دارالکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۱هـ ق.
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۲۲۰، تهران، اسلامیه، سوم، ۱۳۹۰ ه ق.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۸۳.
۲۷. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۶۰، بیروت، دارصار.
۲۸. شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الفصول المختاره، ص۲۴۰، قم، انتشارات کنگره جهانی شیخ مفید، ۱۴۱۳ه ق.    
۲۹. مقریزی، تقی الدین، امتاع الاسماء، ج۱۴، ص۵۱۶، بیروت، دارالکتب العلمیه، اول، ۱۴۲۰ه ق.    
۳۰. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۱، ص۸۳.    
۳۱. شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الجمل، ص۱۱۵، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳هـق.
۳۲. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱، ص۱۷۳، ۱۴۰۴ه ق.    
۳۳. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۶، ص۴۰.    
۳۴. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۲۰، ص۲۱.    
۳۵. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۱، ص۷۹.
۳۶. میلانی، سید علی، ازدواج‌ام کلثوم با عمر، ص۹۵.
۳۷. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۲۸، ص۲۳۰.    
۳۸. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۲۸، ص۲۶۸.    
۳۹. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۲۸، ص۲۹۷.    
۴۰. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۰، ص۳۴۸.    
۴۱. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۹۷.    
۴۲. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۲، ص۴۴.    
۴۳. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱، ص۱۸۱.    
۴۴. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۲، ص۷۴.    
۴۵. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۲، ص۷۴.    
۴۶. واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۵۹، بیروت، دارالکتب العلمیة، دوم، ۱۴۱۸.    
۴۷. واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۰۸.    
۴۸. متقی الهندی، علی بن حسام الدین، کنزالعمال، ج۴، ص۲۳۶، بیروت، موسسة الرسالة، ۱۹۸۹م.
۴۹. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۳۵۷.    
۵۰. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۴۱۶.    
۵۱. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۴۳۲.    
۵۲. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۳، ص۳۹۲.    
۵۳. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۴، ص۲۸۶.    
۵۴. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۵، ص۳۵.    
۵۵. ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۴۸۱.    
۵۶. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۴، ص۴۵۱.    
۵۷. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۵، ص۳۲۲.    
۵۸. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۱۷۵.
۵۹. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۳۵۸ ۴۸۲.    
۶۰. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۷، ص۹.    
۶۱. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۷، ص۱۳۷.    
۶۲. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۷، ص۲۹۹.    
۶۳. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۳۲۵.    
۶۴. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۷، ص۳۹.    
۶۵. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵، ص۱۷۴.    
۶۶. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۲۱، ص۱۹۳.    
۶۷. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۲۱، ص۱۹۶.    
۶۸. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۲۱، ص۲۰۸.    
۶۹. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۱، ص۱۶.    
۷۰. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۲، ص۷۵.    
۷۱. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۲، ص۷۵.    
۷۲. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۱، ص۳۵.    
۷۳. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۱، ص۳۷.    
۷۴. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۱، ص۳۸.    
۷۵. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۱، ص۴۰.    
۷۶. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۱، ص۴۰.    
۷۷. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۱، ص۴۵.    


۳ - منبع



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «صفات ناپسند صحابه».    


رده‌های این صفحه : رجال | صحابه | علوم حدیث




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.